سخته....
سخته....
داشتن یه پسر توی این سن خیلی سخته...
من و بابا تمام سعیمو میکنیم که این سن رو به خوبی طی کنی
پارسای عزیزم....
فقط برات ارزو میکنم این سن رو هم بی مشکل طی کنی
پسر ارومی که من داشتم الان خیلی عصبی شده...
امروز م ی کاری کردی که من و بابا حسابی شکه شدیم و مجبور شدم باهات قهر کنم!
راستش مامانای نینی وبلاگی
یه راه حل جالب بهتون میگم
به جای کتک و زدن بچه ها کافیه باهاشون قهرکنید
این راه رو ماز 6 سالگی شروع کردم و ب نظرم واقعا عالیه
خوب داشتم میگفتم...
این بار پسرک وقتی که بابا با مهربونی ازت
خواهش کرد که کامپیوتر رو ول کنی
چون از ساعت 8 صبح تا2 بعد از ظرهر روش بودی دیگه!
شما برای اولین بار داد زدی و گفتی: ولم کنید! اصلا به شما چه! میخوامم
من دیگه بزرگ دم و در رو طوری بستی که من فکردم شکسته
برای ما واقعا جای تعجب داشت پسری که همشیه باما مودب بوده و خیلی اخلاق اروم و متنی داشته چرا اجوری کرد!
اخه از بچه گی پارسا همیشه مودب بوده
بع د چند دقیه که اومدی پیشمون باهات حرف نزدم.خودت میدونستی یعنی قهر کردیم هم من و هم بابات
گفتی مامان اب هست؟
ولی جوابی نشندی
گفتی باران با توام!!!!!1
نمیخواستی غرور خودتو بکنی دیونه ی من...
بعد تاشب این وضعیت ادامه داشت.
وقتی که من و بابا در حال تماشای تلیوزیون بودیم.
اومدی و گفتی..مامان بابا من....معذرت می خوام..ببخشید
کلی خوشحالمون کردی عزیزم..میدونم این سن همه این عصبانیتا طبعیه فقط امیدوارم به خوبی طی کنیشون مرد مادر....
